از آن جا که محمد بن عبدالوهاب عقاید خرافی خود را که بر خلاف عامه مسلمانان و در حقیقت همان عقاید ابن تیمیه بود منتشر می ساخت، بعد از فوت پدرش خواستند او را بکشند که به شهر خود (عینیه) فرار کرد و از آن جا به (درعیه) شهر مسیلمه کذاب گریخت و در درعیه با محمد بن سعود ـ جد آل مسعود که امیر آن شهر بود ملاقات کرد، قرار شد محمد بن سعود او را یاری کند و در عوض او نیز حکومتش را تأیید نماید، اولین کار او این بود که حکم به کفر و شرک و ترور امیر (عینیه) داد و سپس آل سعود را برای حمله به عینیه تشویق کرد، در اثر آن حمله تعداد زیادی کشته، خانه هایشان غارت و ویران شد و به نوامیس شان هم تجاوز نمودند، وهابیون به این ترتیب حرکت خود را به اسم نصرت و یاری توحید و محاربه با بدعت و شرک و مظاهر آن شروع کردند.[1]